یخدون
یخدون

یخدون

روز به یاد ماندنی...

روزی که دوبار توسط همه چی دان خیلی تمیز غافلگیر شدم  

 خیلی خوب بود

ادامه دارد...



نظرات 3 + ارسال نظر
p.t یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 19:16

سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
چی شده؟
انشاءا... که خیره...

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام پی تی جونم
چیزی نشده
فقط آبشو کشیده چلو شده
بدو تا نسوخته
هیچی بابا غافلگیر نشده بودیم که شدیم گفتیم ثبتش کنیم
داشتم مینوشتمش که چی شد
مادر گرام اومد چشم از مانیتور بر نداشت
نمیدونم منتظر چی بود از مانیتور بزنه بیرون
شما میدونی پی تی جون
میگم شاید انتظار داشت دامادش ازش بزنه بیرون
یه سلامی عرض کنه
نمیدونم
خلاصه اوشونم مثل بعضی افراد محترم
دیدن خبری نیست بیخیال شدن
وقتیم بیخیال شدن ماهم حس نوشتنمون بیخیال شد
این شد که داستان ادامه دار شد
شر من ده

'گلنوش پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:25


سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام

تا باشه از این غافلگیری ها
دست مادر گرام درد نکنه تا باشه از این کارا
منتظر شنیدنش هستیم

سوگلی* چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:41

داماد پشیمون نشه صلواااااااااااااااااااات

داماد کی اومد ما نفهمیدیم؟
حیف شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد