یخدون
یخدون

یخدون

دغدغه من

نمیدونم چرا این ویدیو رو دیدم حالم یطوری شد 

نمیدونم  از اینکه مثل خودمو توش میبینم خوشحال باشم یاناراحت ؟

برای دیدن ویدیو کلیک کنید

  ادامه مطلب ...

من هستم شما چطور؟

سلام کسی اینجا هست ؟

امیدوارم حال همه خوب باشه و موفق تر بوده باشید


آدمیزاد چیه؟

این روزابه بچه ی تازه متولد شده خییییلی فکر میکنم به اینکه چقددددددددر ناتوانه در حدی که وقتی به شکم روی زمین قرارمیگیره قدرتی نداره برای غلتیدن یا وقتی خودشو کثیف میکنه اگه کسی نباشه جمعو جورش کنه تو کثافت خودش میمونه

به سالمندان فکر میکنم که روزگار یکی یکی تواناییاشونو میگیره انقدرکه شبیه نوزاد تازه متولد شده میشن 

اما حکمت ناتوان به دنیا اومدن و ناتوان از دنیا رفتن چیه؟؟

شاید خدا داره اینطوری بهمون میگه که ما آدما چقدددددر به هم نیازداریم 

یاشاید میگه ماهاروبرای هم خلق میکنه نه برای خودش؟؟


روزای تلخ

روز دوشنبه یکی از تلخترین روزای عمر من وخانواده و اقوام بود 

رفتن یکی دیگه از پسرداییام اونم تو تنهایی و غریبانه تو خونش تلنگری شد برامون که چقدر هممون مشغول زندگیای خودمونیم

چقدر حواسمون به هم نیست 

چقدر هوای همو نداریم

چقدر تنهایی میتونه بد باشه

و چقدر تنهایی میتونه بد باشه ...

پسردایی که ازش حرف میزنم برادر همون پسرداییم هست که فوت شد 

با سن پنجاهو خرده ای مجرد بود و بعد از فوت برادر تو خونه مجردیش دربستر بیماری افتاد، بماندکه این مدت کوتاه  رو چطوری طی کرداما بیماریش دلیل مرگش نشد و علت فوت رو بی کس بودن نوشتن (در اثر خونریزی معده و به موقع نرسیدن به بیمارستان)


ببخشیداز اینکه با این پست شماروهم تو روزای تلخ زندگیم شریک  کردم ولی گفتم تاقدر لحظه هاتونو ، قدر داشتن نعمتایی مثل سلامتی( با به فکر بودن برای سلامت موندن، باجدی گرفتن بیماریهای کوچیک)،قدرپدرومادر که متاسفانه همیشگی نیستن، قدربرادرخوب ،قدرخواهرخوب ،قدر همسر خوب ، قدرفامیل خوب داشتن ،

خلاصه قدر کسی که نمیذاره" تنهایی" روزای سخت زندگی رو طی کنیدرو بدونید 




اولین تجربه مصاحبه شغلی من

 امروز(یکشنبه ۱۸ بهمن) رفتم مصاحبه برای یه شغلی که هیچ ربطی به رشته دومم که مورد علاقمه نداره اما به حسابداری چرا:| البته نه همه ی کار

کلا تجربه خوبی بود این مصاحبه

طرف باسوالایی مثل اینکه " اگه در شرایط ایده آل حق انتخاب داشتید چه کاری رو برای خودتون انتخاب میکردید"

یا "کارای مورد علاقتون چیه" فهمید که کارشون، کاری نیست که بخوام سالیان سال از عمرمو بذارم به پاش و اگر همکاری ای هم باشه موقته و این موقت بودنه دو دلش کردچون از طرف دیگه معرفم که همونجا کار میکنه گفته بود خود نیروییه که میخواد و واقعانم خودنیروییم که میخادهه

وقتی به سوالاو جوابایی که بینمون ردو بدل شد فکر میکنم میبینم کسی که تصمیم میگیره بره سرکار خیییییلی باید تکلیفش باخودش روشن باشه 

کلا بزرگسالیه و تعریف خود

یه جای مصاحبه هم کلمات یاریم نکردنو یه سوتی دادم:(

+ از رو بیکاریو برای جلوگیری از پوکیدن و آینده نگری اسممو نوشتم کلاس spss 

شش جلست که دوجلسش  برگزارشده و رفتم

جلسه اول کمی تا حدودی همه وبیشتر ازهمه، من ،هنگ بودم

از بس که استادش تند حرف میزنه با اصطلاحات انگلیسی

جلسه دوم مباحث سختتر هم شد و چونسر کلاس بیشتریا از من بزرگترن و کاربلد من شدم خنگول کلاس :(