یخدون
یخدون

یخدون

یه حس خوب خیلی دور خیلی نزدیک

آخرین باری که سوار دوچرخه شدمو رکاب زدم یادم نمیاد 

ولی انقد دور هست که هر وقت دوچرخه میدیدم این سوال از ذهنم عبور میکرد 

که هنوزمیتونم دوچرخه سورای کنم و تعادلمو حفظ کنم یا نه یادم رفته

تاچند روز پیش 

که خیلی اتفاقی موقعیتی پیش اومد و دوچرخه ای که سایزش به من بخوره مثلا(یه دوشماره ای کوچکتر بود فکر کنم)

سوارکه شدم نفس تو سینم حبس شدکه میتونم یانه

ولی پا گذاشتم رو رکابو د برو که رفتیم 

انقده خوشحال شدم 

انقده خوشحال شدم که تونستم 

حس معلولی رو داشتم که سالیان سال

رو ولیچر میشسته و حالا تونسته رو پاهاش وایسه راه بره و بدوه



نظرات 2 + ارسال نظر
p.t دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 23:32

سلااااااااااااااااام
منم دوچرخه خیلی دوست دارم ...خیلی

سلاااااااااااااااااااااااااااام پی تی
واقعا
پس خوش به حال دوچرخه
دوچرخه ام نشدیم دوسمون داشته باشن اونم خیلی

سوگلی* چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:39

من آخرین بار که سوار شدم یه ماه پیش بود.بعد از عمری سوار میشدم.نیم ساعت رکاب زدم بعد که خواستم دوچرخه رو تحفیل صاحابش بدم رو زمین نمیتونستم راه برم.من بعد از پیاده شدن از دوچرخه حس آدم سالمیو داشتم که بعدن معلول میشه:S013:]

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد