چندساعت پیش تی وی روشن بود داشت بیمارستانی که دکتر سمیعی برای مغزو اعصاب تو ایران میسازه رو نشون میداد
میگفت این بیمارستانه که ساختمونش شبیه مغز انسان طراحی شده مشابه بیمارستانیه که دکتر سمیعی تو ی آلمان ساخته تازه مجهزتر طوریکه که هرچی کم و کاستی هم اونجا احساس میشده تو این پروژه اصلاح شده و بعد از پایان پروژه این مرکز آموزشی تخصصی درمانی جهانی میشه اسم اینی که تو ایرانه رو فکر کنم گفت قراره بذارن خلیج فارس از پروژه که میگفت آدم حض میکرد احساس غرور بهش دست میداد
وکاملا مشخص بود که پشت پروژه فکر بوده و از همه ی ابعادبهش فکر شده مثلا به هتلی که قراره برای جراحانی باشه که برای آموزش به ایران بیان یا یه مسیر از اتوبان برای وارد شدن به بیمارستان واقعا آدم لذت میبرد
وقتی میگن با علم اشاعه فرهنگ کنید یعنی همین
واقعا خوشا به سعادت دکتر سمیعی اصلن از اون اسم پروژه بگیرید تا کل پروژه همش اشاعه فرهنگ و علمه و ببینید چه سودی داره برای کشورمون
گزارشگر میگفت تا الان پونصد میلیارد تومن خرجش شده وبیشترشو خیرین دادن منم اگه ثروتمند بودم حتما تو این پروژه سرمایه گذاری آخرتی میکردم واقعا باعث غروره دلم میخواد منم یه همچین پروژه هایی داشته باشم خیرین توش سرمایه گذاری کنن
خب این یه آرزو بود و آرزو برجوانان عیب نیست
بیتلبیتا خودتونو مسقره کنید
ولی این یه نمونه از پرفسور های ایرانه که بهش فرصت داده شده تا برای کشورش کار کنه هرچندشک دارم بهش فرصت داده شده باشه خودش فرصت ایجاد کرده با تیم هایی که با خودش آورده و خب مسیولینم دیدن همش سوده گفتن بذارید کارشو بکنه
ولی واقعا آدم غصش میشه که چه سرمایه های فکری و علمی دارن روز به روز از کشور میرن و برای کشورهای دیگه کار میکنن چون زمینه رشد تو کشور خودشون وجود نداره واقعا وجود نداره ها
حالا یه نفر مثل دکتر سمیعی عرق ملیش باعث شده بیاد و دانسته هاشو برای کشورش هم خرج کنه ولی چندنفر رو
میشناسید که باوجود هیچ انگیزه ای برای رشد بیانو و یه همچین حرکتایی بکنن؟
* یبار دیگه یه مستند از دکتر سمیعی میدیدم تو آلمان بود رفته بودن تو بیمارستانش میگفت معمولا ناهار نمیخورم چون برای عمل سنگین میشم توی دفترش چای ایرانی بود و میگفت چای فقط ایرانی میخوره بعدم از سرگرمیاش پرسیدن گفت ورزش فکر میکنم گفت قایق رانی یه همچین چیزایی رو انجام میده و بعدم رفتن خونش از ماشین پیاده شد گزارشگر گفت خودتون رانندگی میکنید؟ راننده ندارید؟ گفت بله من رانندگی خیلی دوست دارم بعد ما در دلمان گفتیم چرا که نه در اتوبان های آلمان با سرعت دویست تا رانندگی واقعا میچسبد اون هم با ماشین دنده اتوماتیک
شیطونه میگه پاشم برم آمریکاها
ولی نه اگه من بتونم رییس دانشگاهمونو یکم تکونش بدم از خواب بیدار شه حس دکتر سمیعی بهم دست میده
پروژه در دست ساخت بیمارستان در ایران
*وبلاگ های دوستان حاکی از آنند که تابستونشون شروع شده بهشون تبریک وخسته نباشید میگیم ولی
نامردااااااااااااااا تابستون تنها تنها
رییس هم که باید جشن فارغ التحصیلی بگیره و شیرینی بده
رییس ما منتظر شیرینی هستیم آمریکا نمیریم همینجا هستیم
سلااااااااااااااااااااااااممممممممممممم حدیث








eeeeeeeeee خیلی وقت پیش تعریفشو شنیده بودم چقدر خوب
واااااااااااااااااااااااااااااااای من عاشق این انسان های باکلاس با عرق ملیم
خداییش کسایی که با اینکه به حایی میرسن اما گذشته و کشورشون یادشن نمیره رو خیلی واسشون ارزش قائلم
من خودم به شخصه اصلا شرایطشو ندارم اما دوشتم ندارم برم حالا نمی دونم چون شرایطشو ندارم اینجوریم و به خاطر شرایط بزرگ شدن و شرایط روحیمه یا نه !!
تابستون شمام شروع میشههههههههههههه
حالا برو من پست می کنم شیرینی رو من مانع پیشرفتت نمیشم
ای بابا حدیث دیگه یه لیسانس که این حرفا رو نداره الان از هر 10 نفر 11 نفرشون لیسانس دارن نفر 12 هم نزدیکه بگیره
بگو چقدر سواد داری چقد دستت پره
به هر حال ممنونم که از من هم در این پست یادی شد
انشاء الله خبرهای موفقیت ها و شادی های شما ما بیایم شیرینی بخوریم
سلاممممممممممم رییسسسسسسسسس






بله بله بله رییس خانومی
حالا بذار خانم مهندس بشی بری تو کار بعد پست شما رم میذاریم که رفتی منهتن ولی قراره برگردی
اااااااااااااااااااااااااااااااا اینجوریاست؟
نخیرم ما شیرینی میخوایم یالا
زیادم از مغزمون کار کشیدیم شدید میطلبه
حالا یواشکی بگو ببینیم چقد سواد داری؟ چقد دستت پره؟
تو دستت آلویی لواشکی چیزی هم هست؟
اونا رو نگیر دستت تو الان لیسانس داری زشته اونارو بده به من
باعث افتخاره ما بود از رییس نوشتن
نه دیگهه ماتا شیرینی نخوریم شیرینی نمیدیم
معتادم شدم رفت! :| دوشت
رییس خیلی زود نبود؟
مگه چند روزه تابستونت شروع شده؟
امان از بیکاری
بگو سوسک
"............ ولی چندنفر رو
بنده که معرف حضور هستم
میشناسید که باوجود هیچ انگیزه ای برای رشد بیانو و یه همچین حرکتایی بکنن؟"
جدی نمیشناسی منو؟معرفی کنم یه بار دیگه؟
مسقره نکنا بی تلبیت
شما؟
حرکت؟
اصن داریم؟
شما همت کنی از توهم بیای بیرون
وااااااااااااالا با اون وبلاگت
از یخدون یاد بگیر