یخدون
یخدون

یخدون

خرابه های شام


دو چشم دخترک َتر شد سه نقطه . . .

پرید از جا کبوتر شد سه نقطه . . .


اگرچه غنچه بود اما بمیرم

به دست باد پرپر شد سه نقطه . . .


صدای ضربه سیلی و آنگاه

گمانم دخترک َکر شد سه نقطه . . .


تمام گردنش خون بود خون بود

بمیرم مثل مادر شد سه نقطه . . .


کبودی رخ و زخم سر ِ او

برایش مثل معجر شد سه نقطه . . .


نزن آقا ، نزن آقا یتیمم

به قرآن طاقتم سَر شد سه نقطه . . .


خودم می آیم آقا کعب نی نه

بیابان روز محشر شد سه نقطه . . .


و عمه بعد آن شب در خرابه

عصای دست دختر شد سه نقطه . . .


دو چشمش را به سختی باز کرد و

کمی مهمان یک سر شد سه نقطه . . .


و حالا دختری کنج خرابه

مریض احوال بدتر شد سه نقطه . . .


صدایش در نمی آمد به گریه

و اینجا قصه آخر شد سه نقطه . . .


...



شاعر: سید محمد حسین میرحسینی (امیر)


mirhosseini57.blogfa.com

نظرات 1 + ارسال نظر
هستی پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 20:14 http://parvanegi.blogsky.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد