یخدون
یخدون

یخدون

واقعا چرا؟

پی تی میگه:

حدیث واقعا چرا ما اینجوریم ؟

چرا تعطیلاتمون انقدر یکنواخته؟

من میگم:

پی تی واقعا ما برای اینکه تعطیلاتمون یکنواخت نباشه چیکار کردیم؟ اصن کاری کردیم؟

پی تی چیزی نمیگه

من میگم شایدینفر دیگه بیاد بگه:

از یکنواختی در اومدن خرج داره

من میگم:

خب برای خرج از یکنواختی دراومدن باید رفت سرکار پول درآورد و اینگونه میشود که تعطیلات در سر کار گذارنده میشود

اما من میگم همیشه هم از یکنواختی در اومدن خرج چندانی نداره یا اصن خرجی نداره فقط کمی باید افتاد تو زحمت

مثلا میگم برای صبحونه میتونیم به نون از شب مونده رضایت بدیمو یکم روش پنیر بزنیمو به زور با چایی بدیمش پایینو بعدم مثل هرروز بریم دنبال کارمون یانه میتونیم بریم نون تازه بگیریم تخم مرغ قلبی شکل درست کنیمو از ته دل خوشحال باشیم مجردیم هنوز

ما حال نداریم بیفتیم تو زحمت هی میگیم چرا یکنواخت داره میگذره چرا فلانه چرا بهمانه واااااای خفه شدم 

وااااااااااااای همش تقصیر اسکندره نمیره خر مش حسنو بگیره بیاد دنبالم(اینو یعنی کی میتونه بگه)

وااااااااااااای  از اینا

من یکی که خسته شدم از خستگی شمارو نمیدونم

از خدا پنهون نیست از شما هم پنهون نباشه یه چند وقتیه خودمو دارم میندازم تو زحمت

آقا کسی نیست یواشکی بگم خیلی سخته من خستم بیاید تنوع رو بیخیال بشیم یکنواختی خیلی هم خوب بود

اع کسی اومد

خوب داشتم میگفتم سخته ولی شدنیه

نمیدونم باید چکار کرد ولی میخواید به هم گزارش بدیم که برای اینکه از یکنواختی دربیایم چیکار کردیم

البته خسته شدن از خستگی و رسیدن به این سوالا یه نشونه خوبه برای تغییر برای نو شدن برای سبز شدن


تابستون خود را چگونه گذراندید؟

تابستونم با تموم یکنواختیش بدون هیچگونه ضربانی داره به پایان میرسه

هوا داره  رو به خنکی میره و یه هفته ای میشه شبا میتونم بخوابم و صبح ها زود بیدار میشم وبا اینکه کار خاصی انجام نمیدم ولی  از اینکه ساعت خوابم داره درست میشه خیلی خوشحالم 

البته این تازگی نداره و تا اونجایی که یادم میادکل سن جوانیم سیستم خوابم اینطوری بودکه تابستونا جغدی میخوابیدم و زمستونا خرسی

پریروز انتخاب واحدمون رو انجام دادیم و سی ام میشه اولین روزمون

این ترم کارآموزی داریم و با اینکه میدونم به کار آموز جماعت کسی اهمیت نمیده و حسم میگه شاید به خاطرش در به دری بکشم ولی بازم بهش دلخوشم 

ترم گذشته ترم سختی رو گذروندیم بیشتر استادا کار رو گذاشته بودن رو دوش دانشجو و ازمون اندازه یه دانشجو ارشد انتظار داشتن از بس که کنفرانس داشتیم دیگه هیج جایی نمیموند برای فکر کردن به استرسو این حرفا ٬موقع کنفرانس فقط میگفتی بچه ها گوش بدین که وقت نیست و اینطور که بوش میاد این ترم قراره سخترم بشه اما من نباید یادم بره که درس جزئی از زندگیه و تو طول ترم درسمو بخونم خداروشکر تونستم درس نخوندن ترم یکمو بخاطر عروسی و اینا یکم جبران کنم

یادتون هست که دانشگاهمون پر از مشکلاته؟

منم که همیشه معترض؟

سه شنبه شب هفته ی گذشته یکی از دوستانم خانم چهلو پنج (ایشون بزرگ کلاسمون هستند و من بسیار دوسشون دارم و براشون احترام قایلم از بس که خوبن و پرتلاش و اکتیو و زنده دل و به روز ٬ وقتی تلاش ایشون رو میبینم از خودم خجالت میکشم)بهم اس داد که ساعت هشت قراره همه برای مشکلات دانشکده ٬دانشگاه مرکز باشنو اینا

خلاصه سرتونو درد نیارم همون شبی نشستم مشکلاتو لیست کردم میل زدم به خانوم چهلو پنج و یه نامه سرگشاده خدمت رییس دانشگاه نوشتن تا دست خالی نباشیم چون در این مواقع همه یه برگه آچار میزارن جلوت و میگن مشکلات رو بنویس و آدمم که اونموقع حضور ذهن نداره خلاصه چهارشنبه ای رفتیم دیدیم فقط چهار نفر شدیم و نامردای حرف مفت زن رو هم شناسایی کردیم و خودم همینجا قول میدم حالشونو بگیرم خلاصه تر بگم خدمتتون که نذاشتن بریم پیش رییس ولی ناممون رو دادیم خدمت رییسو بعد پیگیر شدیم دیدیم رییس گفته بررسی شود و معاونت هم مارو یکشنبه ای ساعت دو خواست ساعت دو نیم رفتیم توی دفتر جناب معاونت ساعت چهارونیم اومدیم بیرون و هشتاد درصد مشکلات رو پذیرفت

و از این بابت هم خیلی خوشحالم که یه حرکتی در این جهت زدم با اینکه میدونم اگر کاری هم صورت بگیره نتیجشو ما نمیبینیم ولی باشد برای آیندگان

دیگه دیگه از چی بگیم؟

همون اولای تابستون کامیک از پیشم رفت و جاش خیلی خالیه نصف فایلام تو کامیه نصفش تو هارده نصفش تو لب تاپ برادر گرامه و اصن اوضاییه داغون کننده

نظم چیزیه که به من آرامش میده و الان آرامشم گرفته شده از اینهمه بی نظمی

یه اقدامکی هم زدیم برای خرید کامیک الاصل اما به مشکل انتخاب برخوردیم

لب تاپای سبک بدون درایو شدن و من نمیخوام لب تاپ بیشتر از یک و نیم کیلو باشه

اما کو تا سی دی تو ایران ور بیوفته

میخواستم گوشی  هم بگیرم اما ترجیح دادم پولمو بذارم رو پول لب تاپ و بهترشو بخرم

چون ما دهه شصتیا باید تو خرید دقت کنیم چرا که هفت هشت سالی با وسیله هامون کار داریم

کسی برای لب تاپ خوب پیشنهادی داره ممنو ن میشم بگه

دیگه نهایت خودمو بکشم چهار میلیون بتونم سرمایه گذاری کنم 

ولی تا سه میلیون باشه خیلی بهتره

و لب تاپی میخوام که بشه باهاش کارای گرافیکی کردو وزنش کم باشه پورتای زیاد داشته باشه و ترجیحا وایو باشه

کسی مدل خوب سراغ داره؟


چی چده؟


عومممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
تابستون تموم چووووووووووووووووووووود؟