یخدون
یخدون

یخدون

اخمالو (چی میبینی؟)


این کلیپ رو شکلک های یاهو

یعنی از چی انقد عصبانیه؟

سخنرانی استیو جابز (چی میبینی؟)

سخنرانی استیوجابز در دانشگاه استنفورد دوبله شده به زبان فارسی


کلیک کنید


یکی از ده سخنرانی تاثیرگذار در ده سال گذشته

پچ آدامز

امروز مثلا قرار بود یه کوچولو درس بخونم

 تی وی طبق معمول روشن ،شبکه هم فکر کنم یک بود

که یدفه دیدم یه فیلم شروع شد به اسم پچ آدامز و از اونجایی که بازیگرش رابین ویلیامز بودو تاحالا ازش کار بدی ندیدم 

نشستم پاش

پنج دقیقه از فیلم که گذشت احساس کردم فیلم رو یبار دیدم و با جلو رفتنش دیدیم بــــــــــله حدسم درست بوده و اتفاقا چند وقت پیشا چقد هوس کرده بودم این فیلموکه اسمشم یادم نبود یبار دیگه ببینم واقعا کارای خدارو میبینید درست وقتی که عزم جزم میکنی درس بخونی فیلمهایی که میخوای میاد جلو چشمات

تازه چند روز پیشا فیلم دوباره زندگی رم گذاشت که دوباره من از اولش ندیدم حالا از ایناش که بگذریم 

فیلم پچ آدامز یکی دیگه از فیلمای محبوب منه

چون شخصیت اول فیلم "پچ" آدمیه که معنی زندگی رو تو کمک کردن به دیگران پیدا میکنه و از دید دیگران که معناهای دیگه ای از زندگی دارن آرمانگرایانه فکر میکنه وتو این شرایط آدمی مثل پچ مثل قطره ای میشه تو یک دریاو معمولا با این حرفا مواجه میشه که حرفات شاعرانه نیست؟ یا حرفات بوی شعار نمیده

ولی پچ آدم آرمانگریه که برای آرمانهاش که حرف از انسانیت میزنیه و جزیی از باورشه تلاش میکنه و تا حد توان اونا رو عملی میکنه 

نشون دادن تلاش های پچ برای رسیدن به آرمان هایی که برای اکثریت رسیدن بهش غیرقابل تصوره و همراه کردن همکلاسی ها و اطرافیانش و قطره قطره جمع شدن و یک رود رو تشکیل دادن و نشون دادن حقیقت زندگی بهشون سوای تصوری که از زندگی داشتن،تو این فیلم برام خیلی جالب و زیباست

خلاقیت های پچ و اینکه برای خلاق بودن باید دانسته هات زیاد باشن مثلا شعرهایی که حفظ بود و مهم تر از همه عملی کردن خلاقیتاش به آدم انرژی میداد برای پچ شدن

وچیزی هم که تو این فیلم توجهم رو جلب کرد این بود که یه صحنه رو اختصاص دادن به حرفهایی که پچ با خدا میزنه 

چیزی که تو فیلم در جستجوی خوشبختی اشاره ای بهش نمیشه و فقط کریس بود و تلاش هاش

از این فیلم برآورده کردن یکی از آرزوهای یکی از بیماران که دلش میخواست تو یه استخر پر از ماکارانی باشه خیلی پررنگ یادم بودو همیشه بهش بعنوان یه کار نشدنی که شد فکر میکنم 

اگه قرار باشه دفعه بعد که عزمموبرای درس خوندن جزم میکنم فیلم مورد علاقمو نشون بدن 

دلم میخواد اون فیلمه باشه که پدره به خاطر بیماری پسرش شیمی خوند و جایزه نوبل گرفت

و متاسفانه اسمش یادم نیست

بعد از این فیلمه بگید چی دیدم؟

حدسشم نمیتوید بزنید

مناظره

وضعیت بدجوری خرابه ولی خب بین خودمون بمونه


 

در جستجوی خوشبختی

سه شنبه بیست و سوم مهرماه فیلم در جستجوی خوشبختی رو یبار دیگه دیدم

ایندفعه اون قسمتایی از فیلم که کریس اسکنراشو از دست میداد و یجای دیگه تو یه شرایط دیگه

که میشه گفت بدترین شرایطش بود، دوباره اونارو بدست میاورد یا اون صحنه که مافوقش ازش یه پنج دلاری میخواست تا پول تاکسیشو حساب کنه ،باز ذهنمو درگیر این مسئله کرد که

پشت هر رخدادی حقیقتی میتونه باشه که ما ازش بی خبریم

واژه های حقیقت و واقعیت برای من از اون دست واژه هایین که بهشون فکر میکنم 

و همین قدر هم ازشون میدونم که حقیقت اون چیزیه که درسته

حالا یا اتفاق میفته یا نمیفته و واقعیت اون چیزیه که اتفاق می افته حالا یا درسته یا غلط

و اگه توجه بنمویید واقعیتی که درست باشه همون حقیقتی میشه که رخ داده 

هوم؟

حالا نمیدونم این چیزایی که مینویسم چقدردرسته ولی میخوام بگم رخدادای زندگیمون رو میتونیم اینطوری بهشون نگاه کنیم کهحقیقتی پشتشونه که ما ازش بی خبریم یعنی وقتی چیزی رو از دست میدیم شاید از دید ما که از پایین به مسائل نگاه میکنیم از دست دادن باشه در حالی که صلاح دراز دست دادن توی اون شرایط بوده

حالا از این حرفای فلسفی که معلوم نیست کدومش درسته بگذریم میرسیم به شخصیت کریس

کریس از دید من

مردیه ،با روحیه ای قوی که از حداقل توانایی هاش که میشناستشون(روابط عمومی بالا،یا هوشش برای حل مکعب روبیک) حداکثراستفاده رو میکنه و نمیذاره چرخش روزگار که خلاف جهت خواسته های اون میچرخه اون رو از پا در بیاره

و به هیچ عنوان کم نمیاره و از هر سنگی که روزگار جلوی پاش میندازه با انعطافی که داره میپره و برای مشکلاتش راه حل پیدا میکنه تا یه مرد و پدرخانواده ی خوبی باشه

اونجایی از فیلم که با همسرش تلفنی حرف میزنه و نشون میده که شرایط باعث جدایی اوناست و هنوز به هم علاقه دارن 

یااونجایی که کفشش رو از دست میده 

و بزرگی کردنای کریستف(پسر و انگیزه کریس) که شرایط نمیذاشت بچگی کنه و از خواسته هاشمیگذشت یا اونجایی که کریس از کریستف معذرت میخواست که پدر خوبی نیست باعث میشد گلوی آدم درد بگیره

خلاقیت کریس رو میشه تو اون صحنه دید که شرایط بد رو تو ایستگاه مترو به شکل بازی به نفع خودش تغییر میده

و میشه گفت نمیذاره کریستف از دنیای بزرگتر ها اونطور که هست چیزی رو متوجه بشه و فکر کنم فقط پدرا و مادرا یادشون میمونه تو این شرایط از این کارا کنن و این صحنه نشون میداد که پدر بودن چقدر میتونه سخت باشه

تمیز و مرتب بودن کریس تو شرایط سخت که صحنه ی نامرتب بودن اتفاقیشو پررنگ میکنه هم برام جالب بود

و روشن شدن آخرین اسکنر برام تدایی کننده نور امید بود که هیچ وقت خاموش نمیشه 

شاید کم سو بشه ولی هیچ وقت خاموش نمیشه

و به نظرم کارگردان هم میخواست همین رو نشون بده 

این قسمت از زندگی من اسمش هست خوشبختی هم واقعا دیدنیه

یادمه اولین بار که این فیلم رو دیدم اون صحنه از فیلم که کریس برگشو تحویل میده و میره تو آسانسور با رقیبش درباره سوال پشت برگه که اون ندیده بود حرف میزنه منو به وجد آورد

جالبیه این فیلم میدونید چیه؟

این فیلم براساس واقعیت ساخته شده و کارگردان به خوبی تونسته یکی از زندگی های سخت یکی از آدمای روی کره ی زمین وتلاش و جدال اون رو با روزگارنشون بده





چیزهایی هست که نمیدانی

برچسب فیلم

نام فیلم: چیزهای هست که نمیدانی

موضوع : اجتماعی

سال تولید:۱۳۸۸

کارگردان: فردین صاحب الزمانی

فیلمنامه: فردین صاحب الزمانی/ پیام زمانی

تهیه کننده:منیژه حکمت با مشارکت مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی

بازیگران نقش های اصلی: علی مصفا/لیلا حاتمی/مهتاب کرامتی

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

چند روزی بود فیلمش روی میز بود

امروز بالاخره دیدیمش وبعد از مدتها لذتی بردیم چند، از دیدنش 

فیلم  قشنگی بود و رفت جز فیلم هایی که دوستشون دارم

از اون فیلماست که با یه سکوت خاصی که توشه زندگی آدما رو نشون میده و زندگی شخصیت اول فیلم(علی)

پررنگترین زندگی ایه، که میشه گفت داره زیاد میشه تو جامعمون

 اوج های فیلم از دید من انقد زیاد بودکه ترجیح میدم

با کسایی که فیلم رو دیدن دربارشون حرف بزنم تا شرحشون بدم و فعلا فقط دست بزنم  

البته ناگفته نماند که آخر فیلم از نوع هواییه وآخر فیلم رو میزاره به عهده مخاطب

دیالوگای خوبش (اونایی که به دل من نشست منظورمه) انقد زیاد بود که اگه بخوام همشونو بنویسم

تقریبا کل فیلم نامه میشه ولی خب غوغاهاشو جدا میکنم مینویسم 

از طریق دیالوگا فکر کنم پی ببرید به موضوع فیلم و اینکه با سلیقه شماهم جور هست یانه

فکر کنم این فیلم خوراک جامعه شناسا و روانشناسا یا اونایی که جامعه شناسی و روانشناسی دوست دارن باشه

چون شخصیت اول فیلم درسخونده ایه که راننده آٓژانس شده...

انتخاب بازیگرا هم خیلی خوب بود وبازیگراتو نقش نشسته بودن و کلا فیلم چیزی نداشت که 

آدمو اذیت کنه