یخدون
یخدون

یخدون

یه خبری یه چیزی!

سلام به همه ی همراهان یخدون در دنیای مجازی

امیدوارم خیلی هم خوب خیلی هم عالی باشید

  امادوستانی که در غیبتم نگران شدید، دلتنگ شدید و ... 

واقعا نمیدونم چی بگم دربرابر این همه لطف و همدلیتون 

کی میگه اینجا دنیای مجازیه؟

فقط میتونم بگم ممنونم بچه ها 

یک دنیا ازتون ممنونم



اما خوانندگانی که درخواست یه خبری یه چیزی داشتن!

خیلی خلاصه بخوام بگم خبر اینه:

روزی که امتحان تاریخ تحلیلی صدر اسلام دارم روز عروسی خواهرمه

بارها میخواستم پست بذارم و این خبر رو بدم اما دستم به نوشتن نمیرفت

روز دانشجو میخواستم برای ته تغاری یه جشن بگیرم و دانشجوشدنشو تبریک بگم 

ولی خو تو اوج افسردگی بودم 

گلنوش اومد گفت یه خبری یه چیزی  شروع کردم به نوشتن ولی نتونستم چیزی بنویسم

سوگلی اومد با کمربند تهدید کرد ولی فکر کنم یادش رفته بود ما کمربند خورده ایم دیگه ترسمون از کمربند ریخته

ولی رو حرف دلتنگیه ته تغاری نمیشه حرف زد...

میدونید که حالا نگیم همیشه ولی بیشتر وقتا قدرت دست ته تغاریه

بله متاسفانه تو این بهبه ی عروسی اینجانب دچار ویروس افسردگی از نوع آفریقاییش شدم

ومثل بیماری مالاریا بعضی وقتا عود میکنه بعضی وقتا هم بیخیال ما میشه

البته علت هاشم تا حدودی میدونم 

مثلابا اینکه میدونم خانوادمون داره بزرگ میشه 

و باید خوشحال باشم ولی حس دوقلوهایی رو دارم که دارن قلشو ازش جدا میکنن

همه چی دانم که همش ماموریته ...

خلاصه که گاهی این افکار بر افکار خوب غلبه میکنند و باعث میشن ویروسم فعال بشه

 مصادف شدن مراسم با امتحانام هم شده قوز بالای قوز 

شما بگید یک اپسیلم تمرکز برای خوندن درس

همینجوریش روز روزش شبای امتحان ترک دیوار رو میکنیم سوژه برای درس نخوندن 

حالا حساب کنید سوژه به این تپلی داشته باشی چطوری میخوای درس بخونی خدا خودش کمک کنه

از سوتیام تو این دوران بی تمرکزی دیگه نگم که فقط دوبار دیالوگ طرف مقابلمو من گفتم و خداروشکر یکیش آشنا بود و یه دل سیر خندیدنشو دیدم

تو این بهبه یه مشکلی هم برام پیش اومد که اگه بگیم مغز دوتا نیم کره داره یه نیم کره ی مغزمو به خودش مشغول کرد

ولی خدا خیلی هوامو داشت و اتفاقا بهم نشون داد که مشکل قابل حلم مشکلی نبود در برابر یه سری مشکلات که راه حل نداره

اصن قاطی شدن این مسایل باهم وضعی شده که باعث میشه نتونم

 تو این روزایی که دیگه تکرار نمیشه خوشحال باشم و اطرافیانمو خوشحال کنم و اونا رم دارم با اینکارام ناراحت میکنم 

و همین موضوع هم ناراحتم میکنه

همش سعی میکنم به بعد از عروسی فکرکنم یا به شب عروسی که همه هستن و معلوم نیست ویروسم اونجا هم عود میکنه یانه و چی پیش خواهد آمد  

خلاصه که داریم خفه میشیم از یه سری افکار و استرس و اضطراب 

برزخیه که فقط اونایی که توش بودن میدونن چیه 

فقط امیدوارم بعد برزخ بریم بهشت 

به امید بهشت



اما اگه تا هشتم نهم بهمن نیومدم

+ اول بهمن تولد ته تغاریه یادمه پارسال پساپس بهش تبریک گفتم اما امسال پیشاپیش تولدشو بهش تبریک میگم

و بهترینا رو براش آرزو میکنم

+ چهار بهمن یخدون دوساله میشه

 یخدون، امسال برای تولدش اممممممم... نامه... میخواد اگه دوست داشتین بهش کادو بدید براش نامه بنویسید بندازید تو صندوق فکر نکنم هیچ کادویی تو دنیای مجازی به اندازه خوندن نامه به آدم بچسبه

موضوعشم درباره ی نویسنده ی یخدون باشه مثلا وقتی مطالبی که مینویسه(اصن مینویسه؟) رو میخونید خب حالا قدیما میخوندید چجور آدمی میادتو ذهنتون درباره ی خصوصیات اخلاقیش که با نوشته هاش حس کردیدبنویسید کدوم خصوصیاتشو دوست داشتید و براتون جالب بوده از کدوم خصوصیاتش بدتون میومده و ناراحتتون میکرده

 درباره ی قیافه ای که برای نویسنده تصور میکنید هم بنویسید فکر کنم خنده دار باشه یا اگر خاطره ای از یخدون داریدو من نمیدونم یامثلا بهترین پستی که از یخدون خوندید و ...(این سه نقطه رم میذارم برای موضوعاتی که به ذهنتون میرسه

اصن هرچی دوست داشتید بنویسیدموضوع آزاده نویسنده ی یخدون :دی)

 

* پیشاپیش هم از تبریکاتتون ممنونم ایشاا.. که همه ی جوونا به نیمه هاشون برسن و خوشبخت بشن

نظرات 8 + ارسال نظر
سوگلی سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:06

اااا سلاام باااانو.بانو نگران نباش منم مثل تو افسرده شدم،اصلا نگران نباش چون شنیدم زندگی فقط 100 سال اولش سخته.وقی وارد صده ی دوم بشیم روی خوش بهمون نشون خواهد داد.پس همینه که میگم نگران نباش چون شرایطت رو کاملا درک میکنم.
انشاءالله امتحاناتم خوب میدی.بابا تاریخ صدر اسلام که عمومیه مشکلی نیس عزیزم.برو خدارو شکر کن با درسای اختصاصیت تو ی روز نیس.
و
بقیه چیزارو هم بعد اینکه اومدی بهت میگم
دوستدار شما.سوگلیه شما

سلام دوتدار ما سوگلی ما
ممنون از حضورت

p.t چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1392 ساعت 17:14

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااامممممممممم
ای جونم ... چه مفصل هم نوشتی ...
چی بگم ....منم حرفم نمیاد اینروزها ...
هویجوری بی خودی...
موفق باشی و شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد

سلاااااااااااااام پی تی جونم
ممنون

ریحانه چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1392 ساعت 21:49 http://manozendegi9.blogfa.com/

سلام حدیث جونننننننننننننننننننممممممممممممممممم
چقدر خوشحا شدم وقتی دیدم نوشتیییییییییی
وای چقدر ذوق کردم وقتی اسممو دیدم بارها وبارها...
چقدر از من حساب میبردین وخبر نداشتم!
ممنونم عزیزم...
نامه هم حتما...
این روزها همه افسرده میشوند...شما هم همینطور پس...
کاملا درکت میکنم...
اما چیکارش میشه کرد...تا بوده همین بوده...
روز عروسی وامتحان...
وای...
انشالله امتحان خوب باشه
وهمینطور عروسی
وحس بدی سراغت نیاد
تو میتونی حدیث
مراقب خودت باش خواهر جونم

سلام ته تغاری
متشکر از کامنت پرانرژیت

خیال جمعه 20 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:49

سلام حدیث
عروسی آبجی مبارک
خوش بگذره حسابی
ویروسه دیگه کاریش نمیشه کرد
بذا واس خودش سروری کنه نهایتش خسته میشه و بیخیال
سلام بچه ها

سلام
مممنون ایشاا.. عروسی شما
بچه ها هم سلام میکنن
ممنون

گلنوش شنبه 21 دی‌ماه سال 1392 ساعت 16:38

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
گیلی لی لی گیلی لی
عروسیه و مبارکه مبارکهههههههههههههههههه
الهیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
از بچگی آرزو داشتم یه خواهر داشته باشم که عروسیشو ببینم ( اشک شوق ) ولی حیف که خدا قسمتمون نکرد خواهر دوستمونم مثل خواهر خودمون
مبارکهههههههههههههههههههههههههههههههه
ایشالا خوشبخت بشنننننننننننن در کنار هم
ایشالا خالهههههههههههه بشی بری حالشو ببریییییییی
خودم یه برنامه مینویسم این ویروستو میکشمممممممممممممممممم
اتفاقا مامان منم 4 تا خواهر بودن با اختلاف سنی 2 سال 2 سال همیشه تعریف میکنه میگه ماها همیشه به هم میگفتیم یعنی میشه یه روزی ما از هم جدا شیم؟؟!!
ولی هنوزم باهم دورانی دارن حدیث که من هیچوقت نتونستم این لحظات شیرینو با داشتن موجودی مثل برادر تجربه کنم
خلاصه اینکه عروسی خواهرم لذتی داره که قسمت همه نمیشه پس ویروس رو بنداز اونور و حسابی خوشحال باش
امیدوارم خیلی بهت خوش بگذره
تولد ریحانم که ماهم پیشاپیش تبریک میگیم تا برسه وقتش ولی جدیدا من نمیتونم تو وبلاگش نظر بذارم کد امنیتی واسم نمیاد :|
کادوی یخدونم به روی چشم
به تاریخ تحلیلیت تاریخ عروسی خواهر خوبتم اضافه میشه
بازم تبریک میگم

سلام رییس
کلا خیلی تحت تاثیر این کامنتت قرار گرفتم
ممنون ایشاا... عروسیت بیایم خواهری کنیم برات
خیلی خیلی ممنون

سوگلی دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:32

حدیث سلااااام
بچها ها سلاااااااام
حدیث دیشب خوابتو میدیدمخواب خودتو نه ها.خواب کامنتاتو میدیدمخیلی بامزه بود.بازم ازین کارا کن

سلام ملیکم
بچه ها هم سلام میکنن
واقعاااااااااااااا تو خواب منو دیدی چطوری زنده موندی کلک
یکی خواب منو دید دیگه بیدار نشدکه نشدکه نشد
شاید من نبودم مطمئنی؟
آهااااااااااااااااااااان گفتم من نبودم
خواب کامنتامم حالا اثرشو بعدا میفهمی الان داغی
ولی بیا برام تعریف کن

ریحانه جمعه 27 دی‌ماه سال 1392 ساعت 21:14

حدیثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث

ریححححححححححححححححححححان

سوگلی دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:05

به به میبینم که اینجا هم مثل وبلاگای تازه کار شد شکلکاش

خوشحالی؟
یه وبلاگ بود میومدید ازش شکلک سرقت میکردید اونم به تاریخ پیوست
حالا وقتی به رییس گفتم شکلکامو اضافه کنه
شکلکای تو رو اضافه نکنه قیافت دیدن داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد